در جلسه امتحانِ عشق
من ماندهام و یک
برگۀ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
و یک بغل تنهایی و دلتنگی ...
درد دل من در این
کاغذ کوچک جا نمیشود
در این سکوت بغضآلود
قطره کوچکی هوس
سرسره بازی میکند!
و برگۀ سفیدم
عاشقانه قطره را در آغوش میکشد!
عشق تو نوشتنی نیست ...
در برگهام، کنار آن
قطره، یک قلب میکشم!
وقت تمام است.
برگهها بالا ...

- ۱ نظر
- ۰۱ مهر ۹۳ ، ۱۲:۲۵